بله، آن مرد استقامت آهنینی دارد، اکثراً در حین کار کردن با بادکنک، تقدیر را روی سبزهها میریختند - زمانی که چنین لذت حسی و دلنشین زیبایی دیک شما را میمکد، مهار آن غیرممکن است. بقیه فقط در چند ثانیه از دیدن خدای او در پشت سر تسلیم می شدند - شما حتی مجبور نبودید آن را در آن قرار دهید! اما این یکی خوب عمل کرد، همه چیز را تحمل کرد و جایزه بزرگ را برد.
اسم این جوجه ها چیه؟ او برای یک پسر کیک آورد و با دیگری ماند تا تلویزیون تماشا کند؟ فقط به این دلیل که او بلوند است به این معنی نیست که باید عوضی باشد. اما به نظر می رسد این همان نقشی است که او دوست دارد بازی کند. یک دختر به عنوان یک شاهزاده خانم نیاز به شناخت، ستایش دارد، و او حاضر است برای به دست آوردن آن هر کاری انجام دهد. یه همچین همسری میگیری، دم در هستی و اون الان داره الاغشو میپیچونه. تنها برنده در این شرایط دوستان و همسایگان هستند. همه از او تعریف می کنند و همیشه از او می خواهند که با او بیایند و ملاقات کنند. ))
چه کسی همان دختران را می خواهد؟