او وقت نداشت از قطار پیاده شود، زیرا شلخته قبلاً پیشنهاد می کند استراحت کند. و در واقع، زمانی که همسر در خانه ماند - بنابراین می خواهید مانند یک گل میخ جوان احساس کنید، تا در آزادی کنار بکشید. و در اینجا یک کلاهبردار زیبا با ستایش به شما نگاه می کند. خوب، خراب کردن اوضاع در یک شهر خارجی و به جای گذاشتن خاطره از - آره، من اینجا بوده ام، به یاد دارم که یک سبزه را به لعنتی درآورده بودم، و زیاد روی الاغش تموم کردم، ضرری ندارد. یک مرد، او یک مرد 50 ساله است!
او به سرش لعنتی زد، اما از نظر ظاهری این دختر دوست دارد او را فاک کنند، بی ادبی این روزها مد شده است. جای تعجب نیست که او هر طور که می خواهد او را لعنت می کند، و چیزی به من می گوید که این به یک لعنتی ختم نمی شود، زیرا سیاه پوست راضی بود و او نیز راضی بود، و چگونه می توان از رابطه جنسی خوب جلوگیری کرد؟
همه آنها چقدر کارساز و مترقی هستند. هیچ کس عجله ندارد و هرکس کار خود را انجام می دهد. یکی دارد بیدمشک را می لیسد، یکی در دهانش می زند و همه چیز خیلی سریع و با احساس است. دریایی از شور و خلق و خو. بلوند باهوش است، می داند دارد چه کار می کند، لازم نیست چیزی به من بگوید. بچه ها آنقدر گرسنه اند که انگار نیم سال است منتظرند و رابطه جنسی ندارند، مثل ماشین های بخار نفس نفس می زنند.
مادر مدتها منتظر این اتفاق بود. برای پسرش این نه تنها یک فارغ التحصیلی، بلکه بلیت بزرگسالی است. بنابراین مادر تصمیم گرفت به پسرش اصول اولیه علوم را بدهد که در دبیرستان به آن نیاز داشت تا او احساس باکره و بازنده نداشته باشد.