دو دوست دختر خنده دار هستند. نمیدانم آن پسر دائماً آنها را با چیزی قلقلک میدهد یا اینقدر به زندگی خوشبین هستند، اما بهترین لحظه ویدیو زمانی است که دهانشان پر از تقدیر میشود و بالاخره جدی میشوند. منظورم این است که واقعا چگونه می توانی با یک دیک بزرگ در دهانت لبخند بزنی؟ آنها می توانند آن را انجام دهند! اگر منصف باشیم، آنها می توانند کارهای زیادی انجام دهند، اما تمرکز روی آن است...
آخوند بسیار ریزه اندام است، نه فقط دخترانش، بلکه راسو و الاغش. و چه در مورد کمر او، چه کمری، درست مثل کمر مورچه. در مجموع، گربه تنگ فقط یک لعنتی دیوانه از چنین دیکی دریافت کرد. اما او تنها کسی بود که ناله می کرد، و آیا آن مرد کاملاً چوبی بود، با یک دیک مانند آن و یک آخوند کنارش؟ به سختی به آخرش رسیدم، همه چیز متورم و سفت شده بود، تقریباً ده بار خودم را قطع کردم.